یکی یه دونه باباش، محمدمهدی عزیزمونیکی یه دونه باباش، محمدمهدی عزیزمون، تا این لحظه: 19 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

یکی یه دونس پسر خونس

رفتن به کتابخونه

1391/5/4 23:21
نویسنده : من + او = ما
249 بازدید
اشتراک گذاری
امروز عمه سمیه با دوستش قرار بود برن کتابخونه منم باهاشون رفتم البته این اولین باری بود که به کتابخونه عمومی می رفتم  و خیلی کنجکاوانه همه چیزرو زیر زره بین چشمام گذاشتم برخلاف اونکه قبل از رفتن عمه می گفت بیای حوصله ات سر میره و....اصلا حوصله ام سرنرفت و با آرشیو مجلات و کتابچه ها خودم رو سرگرم کردم و اصلا نفهمیدم اون مدت چه جوری گذشت و حتی برگشتنی از کتابخونه هم از عمه جونم قول گرفتم دوباره من و با خودش به کتابخونه ببرهوقتی به خونه برگشتیم دیدیم ببببللللله عمه سارا و امیرمهدی هم خونه بابابزرگ هستن و طبق معمول با امیرمهدی پامون رو تو یه کفش کردیم که باید مارو ببرین شهربازی و در آخر هم طبق معمول رفتیم شهربازی و بازی و بازی..

http://www.khavaranshop.com/                                       http://www.khavaranshop.com/                           http://www.khavaranshop.com/

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)