تولدت مباررررررررک عزیزم...
تولدت مباررررررررک عزیزم... نمیدونم چرا امسال اصلا حس تولد مفصل گرفتن رو نداشتیم 
در نتیجه پس از Meeting خانوادگی تصمیم بر این شد که تولد قندعسل کاملا خودمونی برگزار بشه
و در نتیجه با حضور مامان بزرگ و بابا بزرگ و عمه و عمو و... تولد ٩ سالگی یکی یه دونه گرفته شد
محمدمهدی جان، عزیز دلم امیدوارم که هزار و صد سال زنده و سلامت باشی 
و اما چکیده ای از روز تولد قندعسل
با هماهنگی قبلی همه راس ساعت برای خوردن نهار به رستوران رفتیم 
محمد مهدی منتظر مهمانها
بعد از ظهر هم بچه ها در پارک نزدیک خونه کمی بازی کردند
در پایان هم تو خونه یه جشن کوچیک و صمیمی داشتیم
آرزوی بهترین ها رو برات دارم عزیززززززززززززم
و یه دست قشنگ به افتخار تولدت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
